داستان اشعار بی معنی میرزا حسین مشرف اصفهانی
نوشته شده توسط : مصطفی معارف

داستان اشعار بی معنی

میرزا حسین مشرف اصفهانی شاعری ظریف و شوخ بود. یك وقت مدعی شده بود كه پنج مثنوی به وزن خمسه نظامی می تواند به نظم آورد به طوری كه هیچیك از ابیات معنی نداشته باشد.

ممدوح او این شرط را پسندید و قرار شد كه اگر ابیاتی با معنی در آن یافت شود به هر بیتی دندانی از او بر كنند و بر سرش كوبند .

مشرف قبول كرد ولی با آنكه سعی زیاد كرده بود كه شعرهای بی معنی بسراید حریفان برای چهار بیت از اشعار او معنی یافتند ، در نتیجه چهار دندان او را كشیدند و بر فرق سرش كوفتند آن چهار بیت اینهاست :

به نظر شما حریفان میرزا مشرف اصفهانی چه طوری این اشعار را معنی كردند

از اسکندر نامه  اوست :

اگر عاقلی بخیه بر مو مزن

بجز پنبه بر نعل آهو مزن

سوی مطبخ افکن ره کوچه را

منه در بغل آش آلوچه را

که نعل از تحمل مربا شود

به صبر آسیا کهنه حلوا شود

ز افسار زنبور و شلوار ببر

قفس می توان ساخت اما به صبر 

از لیلی و مجنون اوست:

دندان چپ دریچه گور است

آدینه ی کهنه بی حضور است

پای دهل هریسه ماوی است

اینها همه آفت سماوا است»

 و همین شاعر در  بیتی از مجموعه یی دیگه گفته :

هزار شکر که پشم وزغ فراوان شد

کلاف بیضه ی خرگوش ماده ارزان شد.





:: بازدید از این مطلب : 3364
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : چهار شنبه 21 دی 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: